ارسال مطلب جدید
ویرایش

ضرب المثل های اسکاتلندی

 عشق را دنبال کنی ، از تو فرار خواهد کرد ، از عشق فرار کنی ، تعقیبت خواهد کرد.

******************************

تمام قوانین عادلانه نیست.

******************************

بر عیوب و تقصیرهای جزئی دیگران چشمک نزنید ، زیرا خود شما عیب های بزرگ دارید.

******************************

به دشمنت نگو پایت چه وقت به خواب می رود.

******************************

برای زنده همیشه زندگی هست.

******************************

برنج و آویشن هر دو در یک باغ رشد و نمو می کنند.

******************************

به فرزندی که پدرش را به دار آویختند از طناب سخن نگویید.

******************************

با باد بیا و با آب برو

******************************

سیاهی رنگ دیگری نمی پذیرد.

******************************

سرمای یک ساعته ، گرمای هفتاد ساله را نابود می کند.

******************************

عصای کج ، سایه کج می اندازد.

ادامه →

دو قورت و نیمش هم باقیه...

 موارد مورد استفاده ضرب المثل

اگر فردی به قصد خیرخواهی به کسی محبت کند و فرد محبت شونده طمع کند و مانند طلبکار رفتار کند ، می گویند عجب آدم طمع کاری است ، تازه هنوز دو قورت و نیمش هم باقی است. ! 

 

ریشه ی تاریخی این ضرب المثل

ریشه ی این ضرب المثل حکایت جالبی است از حضرت سلیمان ... 
می گویند حضرت سلیمان زبان همه جانداران را می دانست ، روزی از خدا خواست تا یک روز ، تمام مخلوقات خدا را دعوت کند. از خدا پیغام رسید که مهمانی خوب است ولی هیچ کس نمی تواند از همه مخلوقات خدا یک وعده پذیرایی کند. حضرت سلیمان به همه ی آنها که در فرمانش بودند دستور داد برای جمع آوری غدا بکوشند و قرار گذاشت که فلان روز در ساحل دریا وعده مهمانی است. روزی که مهمانی بود به اندازه یک کوه ، خوراکی جمع شده بود در شروع مهمانی ، یک ماهی بزرگ سرش


 

ادامه →

ضرب المثل های کوتاه آموزنده

 ضرب المثلهای بسیار زیبا و آموزنده

 

هر صفر با عدد دارای ارزش است.

.

.

آینه را نمی توان در آینه دید.

.

.

آسیاب آبی رودخانه را به حرکت درنمی آورد.

.

.

برخی ماهی ها قلاب بدون کرم را هم گاز می زنند.

.

.

هر قصه ای درست از انتهای آن آغاز می شود.

.

.

با طرد دیگران انسان به طرد خویش نزدیک می شود.

.

.

آرامش درون با دیدگان کور حاصل نمی شود.

.

.

هیچ رودخانه ای نمی توان با سیم خاردار مسدود کرد.

.

.

از هم قفس شدن تا هم نفس شدن بسیار فاصله ست.

.

.

در شهر بی نگاه آیینه ارزشی پیدا نمی کند.

.

.

ماهی ها در سراب غرق می شوند.

.

.

اندیشه های تنگ با یاری تفنگ احیا نمی شوند.

.

.

کاخ عشق بر روی سطح آب بنا شده است.

.

.

کتاب سفید پرفروش ترین کتاب جهان است.

.

.

در کنار دریا نیز می توان تشنه زیست.

.

.

ماهیان دریا از وجود دریا بی خبر می باشند.

.

.

سایه ها نمی توانند به خورشید صدمه بزنند.

.

.

وحشی ترین سکوت با کمترین صدا نابود می شود.

.

.

زندگی تاس آوردن خوب نیست تاس بد را خوب بازی کردن است.

 


ادامه →

ضرب المثل جدید

 ضرب المثل هندی : احمق چون نمی تواند راه برود ، داد می زند که زمین ناهموار است.

ضرب المثل آفریقایی : احمق از تجربه خود و دانا از تجربه احمق درس می گیرد.

ضرب المثل ترانسوالی : احمق ، برای دنیا گنجی است.

ضرب المثل روسی : اجل تقویم ندارد.

ضرب المثل سوئدی : احتیاج ، انسان را مخترع و مبتکر می کند.

ضرب المثل لاتینی : احتیاج ، آخرین و بزرگترین سلاح است.

ضرب المثل بلغارستانی : احتیاج همه چیز را تغییر می دهد.

ادامه →

ضرب المثل

 ضرب المثل ایرانی : ادب ، بزرگترین سرمایه است.

ضرب المثل چک : ادب ، حتی گربه را خشنود می کند.

ضرب المثل ارمنی : ارزش یک دختر خوب ، بیش از 7 پسر است.

ضرب المثل برزیلی : اراده خوب ، راه را کوتاه می کند.

ضرب المثل ایرانی : ارباب مالش می رود و نوکر جانش.

ضرب المثل ایرانی : ارث خرس به کفتار می رسد.

ضرب المثل یونانی : از عدالت ، عدالت می زاید و از آزار ، آزار.

ضرب المثل ایرانی : از نوکیسه قرض مکن ، اگر قرض کردی ، خرج نکن.

ادامه →

ضرب المثل

 آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد

کنایه است از این که برایت نقشه شومی کشیده‌ام و حالت را می‌گیرم.

در کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که پاسخ این مسئله یا این ضرب المثل رایج بین ماست. او نوشته:

ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد.

در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک می‌کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود.

 

سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد.

بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.

کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند.

پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد کمتر ضرر می‌کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت میکرد حسابی بدبخت میشد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد.


 

ادامه →
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 111 صفحه بعد